دو وظیفه ی دیگر

*مفتوح دانستن راه وطریق به سوی امام زمان علیه السلام *

 

از جمله تکالیف دیگر مومنان آن است که در عصر غیبت راه و طریق به سوی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را باز ومفتوح دانسته بسته ومسدود ندانند .البته تحقق این امر ومعنا و درک و قبول آن نصیب هر کس نخواهد شد .مومن باید راه را به سوی امام خئیش گشوده بداند وبا تکلم کند وخواسته های خویش را از اوبخواهد .

زیرا او شنوا و بیدار وپیسخ گوی  درخواست مومنان است.

راوی میگوید: به ابی الحسن علیه السلام نوشتم مردی دوست دارد مطلب خود را به امام خود برساند هم آن چه را که دوست دارد به خدا جل جلاله برساند آن حضرت نوشتند:

" اگر تو را حاجتی است پس لبهای خود را حرکت بده که جواب تو خواهد آمد ."

 

در روایتی آمده است که حضرت علی بن محمد علیهما السلام به شخصی فرموده اند:

" هر وقت خواستی حاجتی را طلب کنی آن را بنویس وزیر جا نماز خود بگذار وساعتی رها کن.سپس بیرون بیاور و در آن نظرکن."

 

راوی میگوید: این کار را کردم و جواب آن چه خواسته بودم یافتم.در حالی که امضای آن حضرت در آن بود.

 

 

*گریاندن دیگران بر فراق آن حضرت و مصایب وارده*

 

از دیگر تکالیف مومنان گریاندن دیگران بر فراق آن حضرت یا بر شدایدوناملایمات وارده بر ایشان یا بر آباء طاهرین او است.البته در حد توان واستعداد افراد.

این عمل باید از راه های مشروع صورت گیرد.به عنوان مثال از راه بیان مصایب آن حضرت و یا اهل بیت علیهم السلام .گریاندن مردم باید بدون هیچ دروغ یا تحریفی باشد.بیان کردن یک سری امور غیر واقع ودروغ وگریاندن مردم بدین وسیله مرضی خداوند متعال واهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام نیست وطریقی غیر مشروع است.

از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است :

 

" و هرکس گریه کند یا کسی رابگریاند بهشت برای اوست

 و

هرکس تباکی نماید بهشت برای اوست.  "

 

**********************************************

 

آدمی را امتحان خلاق سرمد می کند

آزمونش در جهان با نیک و با بد می کند

از گزند حادثه ایمن بود تا روز حشر

آنکه خود را بیمه ی آل محمد ص می کند

1 تکلیف

* دشمنی با دشمنان آن حضرت *

 

 

تکلیف دیگر مومن دشمنی کردن با دشمنان ماضی و حال و آینده آن حضرت است که یکی از مصادیق و معانی دشمنی با دشمنان خداست و در فروع دین از آن ب تبری یاد می شود و از علایم صدق وصحت ایمان شخص به خداست.یک محبت واقعی می تواند حقیقت وصدق محبت خود را تنها از راه دشمنی با دشمنان محبوب خویش نشان دهد.

دشمنان آن حضرت در انواع و اقسام مختلف و اصناف گوناگونی هستند که شرح و تفصیل آن در این مختصر ممکن نیست اما به اجمال باید گفت: دشمنان او کفار منافقان ملحدان معاندان و نظیر آنان هستند البته تا هنگامی که بر اعتقاد خود اصرار دارند و از آن بر نمی گردند و نیز تمام اشرار و همه ی افراد فاسق وفاجری که در فسق و فجور خود اصرار دارند و از ان بر نمیگردند .

همان گونه که دشمنان امام زمان علیه السلام در دشمنی خود دارای درجات و مراتبی هستند دشمنی با آنان نیز دارای درجات و مراتبی است که لازم است این درجات و مراتب مراعات شود . کمترین حد دشمنی بادشمنان امام علیه السلام همان اعراض قلبی و در مرحله ی بعد اعراض عملی به همراه اعراض قلبی است مانند اعراض از سخن گفتن معامله مشارکت ...

هم چنین لازم است در این دشمنی و اعمال آن شرایط امر به معروف و نهی از منکر با دقت رعایت شده و کوچکترین کوتاهی صورت نگیرد.

از جمله دشمنان امام علیه السلام ابلیس علیه العنه است که مومن باید نهایت دشمنی را با او داشته باشد و بهترین شکل دشمنی مومن با ابلیس و اعوان او همان مخالفت و عدم اطاعت از

آن هاست. به عبارت دیگر اطاعت از خدا و دین او و اطاعت از حجت وقت و سلوک در راه او و تهذیب نفس بهترین نوع دشمنی با ابلیس و اعوان اوست.

 دشمنان دیگر امام علیه السلام آثار سوء و گمراه کننده و ضاله دشمنان آن حضرت است که باید با قدرت با آن ها مبارزه کرد.این آثار می توانند فرهنگی یا غیر آن باشند. مانند کتب ضاله مراکز فساد/ تاسیس و ترویج روش های غلط اقتصادی ( هم چون ربا ) و دیگر آثار کفر و الحاد و عناد که مومن باید با حفظ شرایط و لوازم و توجه به آن چه مرضی خداوند متعال است با آنان مبارزه نماید.

 

امام صادق علیه السلام در توصیف شیعه می فرمایند:

دشمن ما را دوست نمی دارد و دوست دار ما را دشمن نمی دارد.

 

امام باقر علیه السلام می فرمایند:

با دشمن آل محمد دشمنی کن اگر چه روزه بسیار بگیرد و نماز بسیار بگذارد.

 

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

به خدا سوگند!خداوند به احدی اجازه نداده است که از غیر ما پیروی نماید و همانا هر کس از ما پیروی نمود با دشمنان مخالفت نموده است و هر کس در سخن یا فعلی با دشمن ما موافقت کند از ما نیست و ما از او نیستیم.

دو وظیفه ی دیگر

 

*/خیر خواهی و خیر اندیشی در حق آن حضرت/*

 

یکی دیگر از تکالیف مردم خیر خواهی و خیر اندیشی در حق آن حضرت است .یعنی مومن باید آن چه برای امام علیه اسلام خیر و شایسته است و رضایت آن حضرت در آن می باشد به جا آورد و این مقصود به دست نمی آید مگر با اطاعت از او وتقوای الهی.

به یقین پیروان هر امامی اگر به حقیقت خیر خواه او باشند از او اطاعت می کنند و از فرمان او سرباز نمی زنندو کسی که خیر خواه امام خویش است مایه ی زینت او خواهد بود نه مایه ی ننگ و عار او.

 

امام باقر علیه السلام فرمودند:

" رسول خدا صلی الله علیه وآله  فرموده اند : خداوند عز وجل به هیچ یک از دوستان خود که خویش را در اطاعت از امام خود و خیر خواهی او به زحمت انداخته است نظر نمی افکند مگر این که او با ما خواهد بود در رفیق اعلی."

 

امام علیه السلام می فرمایند :

" برای ما مایه ی زینت باشید و مایه ی عیب و زشتی ما نباشید."

 

************************************************************

 

*/تسلیم بودن و عجله نکردن در امر ظهور آن حضرت/*

 

تکلیف بعدی تسلیم بودن و عجله نکردن در امر ظهور آن حضرت است. مومن نباید عجول باشد و بگوید: چرا حضرت ظهور نمی کند ؟  دیگر غیبت بس است! ما دیگر تحمل نداریم !و....

یعنی باید صبور و در هر حال راضی به قضا و قدر الهی بود و اعتراضی ننمود و این به آن معنا نیست که دعا نمودن برای تعجیل ظهور آن حضرت و فراهم کردن مقدمات آن منعی داشته باشد بلکه مستحب نیز می باشد.

 

راوی به امام صادق علیه السلام  عرضه داشت : " خداوند مرا فدای شما نماید این امر کی خواهد شد که طولانی شده است بر ما ؟ حضرت فرمودند : آنان که {بدون توجه به امکان یا عدم امکان آن } خواهان این امر هستند و آن را آرزو می کنند به این آرزوی خود نمی رسند و آنان که در این امر عجله می کنند هلاک می شوند و آنان که تسلیم هستند نجات می یابند و امر شما به سوی ما خواهد بود."

 

عجله کردن و بی تابی نشان داد مضرات بسیاری دارد تا جایی که ممکن است فرد عجول به دنبال مدعیان مهدویت برود و از سر عجله آن ها را به عنوان مهدی قبول کرده گمراه شده و دیگران را گمراه کند.فرد عجول ممکن است به کلی مایوس یا منکر وقوع ظهور آن حضرت شود یا در کلام ائمه معصومین علیه السلام و وعده هایی که داده اند شک و تردید کند یا کلا آنها را تکذیب و رد نماید یا مبتلا به اعتراض یا انکار خداوند متعال و قضا وقدر الهی و عدالت او شود و دست از انتظار و دعا برای آن حضرت بردارد و یا بکلی تمام تکالیف خود را نسبت به امام علیه السلام ترک نماید یا دست به اعمالی بزند که مرضی شارع مقدس نیست .حال مومن در قول و عمل باید آن چیزی باشد که حضرت حجه علیه السلام فرموده اند :

 

" خدایا ! تویی آن که وقتی را که صلاح امر ظهور ولی تو است تا به او برای اظهار امرش و رفع پرده ی غیبت او اذن دهی بدون تعلیم می دانی ; پس مرا بر آن غیبت صبر عطا نما تا تعجیل آن چه تاخیر انداختی و تاخیر آن چه را تعجیل نمودی دوست نداشته باشم."