الهم انا نشكوا اليك فقد نبينا و غيبه ولينا 

 

 

خسته ايم از چهار فصل يكنواخت

 

اززمستانهاي پي در پي

 

از لحظه هاي بي بهار

 

از اين روزهاي گرفتار

 

از تكرار اين همه تكرار

 

چشمانمان به ضريح گامهايت ، دخيل بسته اند

 

قدم بر چشم ما بگذار