قدم بر چشم ما بگذار
الهم انا نشكوا اليك فقد نبينا
و غيبه ولينا
خسته ايم از چهار فصل يكنواخت
اززمستانهاي پي در پي
از لحظه هاي بي بهار
از اين روزهاي گرفتار
از تكرار اين همه تكرار
چشمانمان
به ضريح گامهايت ، دخيل بسته اند
قدم بر چشم ما بگذار
+ نوشته شده در هجدهم دی ۱۳۸۵ ساعت 4:50 PM توسط آخرالزمانی
|
یا رب آن طلعت زیبا ز پس پرده غیـــــــب