* حفظ جان و سرمایه ی حیات *

            

حفظ جان و سرما یه ی حیات در عصر غیبت  یکی دیگر از تکالیف است.یعنی مومن باید مراقب باشد و خود را برای ظهور آن حضرت و یاری و مساعدت او حفظ کند.

                                               ************

امام صادق علیه السلام می فرمایند:" هرگاه دولت باطلی بود به دنبال آن باش که با هر کس  تقیه داری با تحیت وسلام مواجه شوی . زیرا هر کس معترض این دولت شود خود را به کشتن داده و به هلاکت انداخته است .همانا خداوند می فرماید :خودتان را با دست خود به مردن وهلاکت نیاندازید."

                                              ************

امام باقرعلیه السلام می فرمایند: " گویی قومی را می بینم که از خاور خروج کرده اند و خواستار حق اند ولی به آنان داده نمی شود سپس باز خواستار حقشان می شوند و به آنان ندا ندهند .چ.ن چنین ببینند شمشیرها برهنه کنند وبر گردن ها گدازند در این هنگام حق آنان را به ایشان بدهند ولی آنان نپذیرند تا آن که قیام کنند و آن را باز ندهند مگر به صاحب شما .

کشته های آنان شهیدند .هان که اگر من آن روز را درک می نمودم جان خود را برای یاری صاحب این امر ( امام زمان علیه السلام) نگاه می داشتم."

                                            **************

سزاوار است برای طول عمر این دعای شریف که از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده خوانده شود .راوی می گوید :هنگامی که بر این دعا مداومت کردم آن قدر عمر یافتم که از زندگی ملول شدم و ان دعا این است:

اللهم صل علی محمد و آل محمد اللهم ان رسولک الصادق المصدق صلواتک علیه و آله قال انک قلت: ما ترددت فی شیئ انا فاعله کترددی فی قبض روح عبدی المومن یکره الموت وانا اکره مساء ته واللهم فصل علی محمد و آل محمد وعجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و لا تسونی فی نفسی و لا فی احد من احبتی و لا فی فلان و{ لا فی فلان ...}. "

 

" بار پروردگارا ! درود بفرست بر محمد و خاندان او

بار پروردگارا ! همانا رسول راست گو و مورد تصدیق تو که درود تو بر او وخاندانش باد گفته است که همانا تو فرموده ای : " مردد نشده ام در چیزی که من فاعل آنم  مانند مردد شدنم در قبض روح بنده ی مومنم که کراهت دارد از مرگ و من کراهت دارم از ناراحت گردن او .بار پروردگارا ! پس درود بفرست بر محمد وخاندان او وتعجیل کن در فرج ولیت در حالی که در عافیت باشم و او را یاری کنم و خدایا ! مرا نه در حق خودم ناراخت و اندوهگین نما و نه در حق فلانی { فلانی ....} ."

 

 

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی             *       چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی

به کسی جمال خود را ننموده ای وبینم                 *    همه جا به هر زبانی زتوهست گفت وگویی

همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا                 *     تو قدم به چشم من نه بنشین کنار   جویی

چه شود که از تحرم دمی ای سحاب رحمت              *    من خشک لب هم آخر زتو تر کنم گلویی

به ره تو بسکه نالم  ز غم تو بسکه مویم                *     شده ام ز ناله نایی شده ام ز مویه مویی

همه شب به  آستانت شده کار من گدایی          *         به  خدا  که این گدایی ندهم به پادشاهی