اطاعت پذیری

 

امامت یک امام جز با اطاعت امت از او و پیشوایی یک رهبر جز در سایه ی فرمان پذیری پیروانش تحقق نمی پذیرد .خدا هیچ پیامبری را نفرستاده مگر برای آنکه اطاعت شود . (نساء آیه ی 64) وهیچ امامی را مقرر نداشت مگر آنکه مردم را به اطاعت وفرمانبری از او فراخواند .(نساء 59)

اما زمان اگرچه در پس پرده ی غیبت است اما اراده و فرمانش در میان همه ی خلایق جاری و نافذ است .دستوراتش را باید شناخت  فرمانهایش را باید اطاعت کرد حاکمیت او را باید گردن نهاد و همین هاست که زمینه ی ظهور را فراهم می آورد .

او خود فرمود :

" اگر شیعیان ما که خداوند انان را به اطاعت خویش موفق گرداند در وفای به عهد الهی هم د و هم پیمان می شدند سعادت دیدار ما از آنان به تاخیر نمی افتاد . " ( احتجاج 0طبرسی)

 

به راستی آیا عهد الهی چیزی جز پرستش و بندگی  خداست ؟ ( یس 60-61)

و آیا این پرستش جز با اطاعت محض ولی خدا تحقق پذیر است؟

" خوشا به حال شیعیان مهدی قائم علیه السلام آنان که در دوران غیبت او چشم انتظار ظهور اویند و در دوران ظهورش سر سپردگان اوامر او ." (بحار الانوار ج 52 ص 150)

 

منتظرین حضرت مهدی علیه السلام همان نیک بختانی هستند که اگر در حضور او باشند جز اطاعت نمی شناسند و جز به فرمان او کاری انجام نمی دهند.

 

و باز هم امام صادق علیه السلام می فرمایند: "اطاعت و فرمان پذیری منتظرین از امام زمان علیه السلام افزون تر از اطاعت و فرمان بری کنیزی از مالک و مولای اوست. " ( بحار الانوار ج 52 ص308)

 

 

زنده شدن دختر سه ساله  

 

فردی که اهل عربستان است در مسج جمکران می گوید:

" ما اهل تسنن بودیم . اهل تسنن اسم حضرت فاطمه علیها السلام و زینب علیها السلام را برای بچه ها خوب نمی دانند وعقیده دارن هر بچه ای به این نام باشد به زودی می میرد.

اما من همسری داشتم که فاطمه نام داشت و در اولین زایمان نیز دختری به دنیا اورد .فامیل من اسم حفصه را برای دخترم انتخاب کردند ولی من زیر بار نرفتم و اسم فرزندم را نیز فاطمه گذاشتم.

بعد از سه سال فاطمه مریض شد دخترم را خدمت قبر پیامبر اکرم صل الله علیه وآله وسلم بردم و از ایشان شفا خواستم .الحمد الله شفا دادند بعد از برگشتن از نزد قبر حضرت رسول دخترم خوابید خوابش طولانی شد هرچه صدایش کردیم بیدار نشد  او را دکتر بردیم دکتر گفت: " بچه مرده است ." به دکتر دیگری مراجعه کردیم او هم همان را گفت .

دختر را با اشک و آه همراه همسرم و یاسر فامیل به غسالخانه جهت شست و شو بردیم بعد از چند دقیقه دیدم دخترم حرکت کرد و از من آب خواست برایش آب آوردم آب را نوشید و سپی بغلش کردم. دخترم گفت : بابا خواب بودم در عالم خواب مشاهده کردم مردی پیش من ایستاده و دو رکعت نماز خواند بعد از نماز دست مبارکش را بر سر من مالید و گفت: " بلند شو شما زنده می مانید و فعلا نمی میرید من یک نکته می گویم به بابایت بگو شیعه شوید و مذهب سنی را ترک کنید ."

 این مساله باعث شیعه شدن من شد .

سپس برای تشکر و قدر دانی از آقا عازم ایران شدم و به مسجد جمکران آمدم.

 

برگرفته از کتاب  کرامات امام زمان ص 22