هشتم ونهم محرم
روز هشتم محرم
" کوفه "
شهر کوفه خجل و شرمگین از مردم خویش در بهت و سکوت فرو رفته است.
در کاخ عبید الله شیطان همه امور را در دست گرفته وهر فرمانی که می خواهد از دهان او صادر می کند. آخرین فرمان این است : بر حسن و یارانش بتازید آنها را بکشید و اجسادشان را زیر سم اسبان لگد مال کنید. سر حسین را نیز بر نیزه کنید و به کوفه آورید . شمر بن ذی الجوشن نامه عبید الله را می گیرد و به طرف کربلا حرکت می کند.
روز نهم محرم
" کربلا "
روز , روز تاسوعاست و شب , شب عاشورا , فردا تمت انتظار ها به پایان می رسد .
در میان خیمه های امام حسین علیه السلام جنب و جوشی عجیب است یکی سلاح خود را برای جنگ آماده می کند . دیگری مشغول عبادت و مناجات با پروردگار است. آن دیگری قرآن می خواند.
هر چند لحظه گروهی از جاسوسان عمر سعد , به پشت خیمه ها می آیند تا از اواضاع امام حسین علیه السلام و یارانش با خبر شوند. بر لبان امام آیه ی شریفه " و لا یحسبن الذین ... " جاری است.
یا رب آن طلعت زیبا ز پس پرده غیـــــــب